فرمانده بیشکست
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۹۰۵۵۶
حاج احمد کاظمی در نوزدهم دیماه ۱۳۸۴ پس از سالها انتظار به سوی رفیق اعلی مهاجرت کرد و در شهر مهدی باکری (ارومیه) اجر تلاشهای بیوقفه خود را از خدای بزرگ گرفت.
به گز ارش خبرنگار ایمنا ،۱۹ دی ماه سالروز شهادت سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی و تعدادی دیگر از همراهانش است. این شهیدان بر اثر سقوط یک فروند هواپیمای (جت فالکون) در نیمه دی ماه سال ۱۳۸۴ در حوالی ارومیه به دیدار حق شتافتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید احمد کاظمی در دوم مرداد سال ۱۳۳۸ در نجفآباد اصفهان در کوچه ملاصدرا در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. دوران تحصیل را در مدرسه دهقان گذراند و سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم ماشینآلات کشاورزی از هنرستان دکتر شریعتی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اتفاق شهید محمد منتظری، شهید غلامرضا صالحی و شهید غلامرضا یزدانی در دیماه سال ۱۳۵۰ راهی سوریه شد. او تصمیم داشت همراه با گروههای فلسطینی آموزشهای چریکی را در کنار سازمانهای فعال و مبارز فلسطینی فراگیر دو وارد مبارزه علیه رژیم صهیونیستی شود، اما حوادث کردستان او را مجبور به بازگشت به کشور کرد. او در کردستان و در کنار سرلشکر رحیم صفوی، شهید حسین خرازی، شهید همت و دیگر برادران سپاه موفق به شکست ضد انقلابیون و بازگرداندن امنیت به کردستان شد.
در سال ۱۳۶۰ و با توجه به وضعیت کردستان و اصرار برخی فرماندهان سپاه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با شروع جنگ تحمیلی-به رغم مجروحیتی که در یکی از جنگهایی که با عناصر ضد انقلاب در کردستان داشت و هنوز با عصا راه میرفت- با اصرار زیاد خودش به همراه گروه شهید غلامرضا محمدی به پادگان گلف اهواز رفت تا در نصاره، نقطهای نزدیک آبادان به دوستانش بپیوندد.
تجربیات آموزش چریکی در پادگان حموریه سوریه و جنگ کردستان برایش خیلی ارزشمند بود و در جبهه جدید جنگ در محور فارسیاد و دارخوین به کمکش آمد به طوری که نیروهای مردمی به صورت خودکار فرماندهی او را پذیرفتند و احمد نخستین دوره فرماندهی بر نیروهای مردمی را در جبهه فارسیاد تجربه کرد.
در سوم آذرماه ۱۳۶۰ با استفاده از دوستان همرزم خود و امکانات به دست آمده از دشمن در عملیات ثامنالائمه، یک تیپ قدتمند را به نام تی پ۸ نجف اشرف تشکیل داد و با استقرار در شهر شوش، یکی از مهمترین محورهای عملیاتی را عهدهدار شد و مقدمات مهمترین عملیات جنگ که بعد از سوی امام (ره) فتح المبین نام گرفت را فراهم کرد.
سال ۱۳۶۰ او در شرایطی بسیار سخت و نابرابر با دشمن با قبول یکی از به یادماندنی ترین تصمیمات در حالی که همه از آزادی شهر خرمشهر ناامید بودند به صورت استشهادی به اتفاق شهید خرازی (فرمانده لشکر ۱۴ اما م حسین) به انبوه دشمن در خرمشهر حمله کرد و از روش منحصر به فرد خود که دور زدن دشمن بود استفاده کرد و شهر خرمشهر را با هزاران نفر از نیروهای دشمن به محاصره خود درآورد و لحظاتی بعد از آن بیش از ۱۵ هزار نفر از نیروهای دشمن با زیرپوشهای سفید خود را تسلیم او کردند و صدای بانگ اللهاکبر در شهر خرمشهر طنینافکن شد. اما هرگز کسی ندانست که احمد به همراه حسین، فاتح اصلی خرمشهر بود و او هیچگاه حاضرنشد به این عمل اعتراف کند.
شهید احمد کاظمی در عملیات خیبر و بدر به اتفاق رفیق شفیق خود مهدی باکری که به شدت به او عشق میورزید یکی از متهورانه ترین صحنههای جنگ را به نمایش گذاشت و در نیمههای شب با هلیبرد به روی جزایر مجنون در عمق هورالعظیم- که خود و شهید باکری در نخستین فرود در آن شرکت داشتند- در طول یک شب دو جزیره بسیار مهم نفتی را به نام جزیره مجنون شمالی و جنوبی از تصرف دشمن خارج و از آن عبور کرده و در شمال شرق بصره ضربات سنگینی به دشمن وارد کردند.
در همین عملیات، یکی از انگشتان احمد بر اثر اصابت ترکش قطع شد. ایشان با وجود درد شدید جهت جلوگیری از عفونت، محل زخم انگشت را در آب و نمکی که از سنگر عراقیها آورده بودند قرار میداد ولی حاضر به ترک جبهه نبود. در عملیات بدر مهدی باکری آهنگ رفتن کرد و با شهادتش احمد را در حسرتی جانسوز فرو برد. با شهادت باکری احمد به شدت ناراحت بود. احمد حاضر نبود دوست صمیمی خود را که حالا جنازه مطهر او در دست دشمن بود تنها بگذارد. اما با اصرار شدید، احمد با چشمانی مالامال از اشک سوار قایق شد و به عقب برگشت، اما او از شدت دوری مهدی مریض شد و مدتی در سنگر در بستر بیماری افتاد.خروش و شدت عمل او در جنگ و عدم فرصت به دشمن در تاریکیهای شب و صحنه نبرد در کنار این روح لطیف همه را متعجب میساخت.
آذرماه سال ۱۳۶۴ او یکی از برجستهترین فرماندهان شناخته شده جنگ در سطح کشور بود. حاج احمد در نزدیکترین مناطق به خطوط دشمن حمام آب گرم برای رزمندهها فراهم میکرد. بهترین غذا را در خط مقدم خطوط فرماندهیاش برای بچههای لشکر تهیه میدید؛ تئوریاش این بود چلوکباب در خط مقدم و ساچمه پلو در عقب جبهه. در لشکر احمد نظم حرف اول را میزد طوری که بارها سپهبد شهید صیاد شیرازی نظم و نگهداری تجهیزات را در لشکر ۸ نجف بینظیر و به عنوان الگو مطرح میکرد.
احمد کاظمی پس از شهادت دوست صمیمیاش مهدی باکری شاهد مصیبت سخت دیگری شد. شهادت دوست بسیار صمیمیاش حسین خرازی در عملیات کربلای ۵ احمد را بسیار متأثر کرد. او منتظر بود که در لحظات پایانی جنگ به دوستان شهیدش بپیوندد، اما مصلحت چیز دیگری بود. احمد در بیست و هفتم بهمنماه سال ۶۹ به درجه سرتیپ تمامی نایل آمد.
هیچ عملیاتی نیست که در طول جنگ اتفاق افتاده باشد و احمد کاظمی در آن پیروز نباشد. او همیشه نقشاش را به بهترین شکل انجام میداد حتی در عملیات رمضان که عملیات ناموفقی بود حاج احمد تنها فرماندهی بود که در شرق بصره تا نهر کتیبان جلو رفت و قلب دشمن را شکافت ولی به علت عدم پیشروی در مناطق دیگر به منطقه قبلی بازگشت.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه میگوید: ما ۴ لشکر داشتیم که اینها وقتی هر جا وارد میشدند، هیچ خطی در مقابلشان قدرت مقاومت نداشت، حاج همت و لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، حسین خرازی و لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، مهدی باکری و لشکر ۳۱ عاشورا، احمد کاظمی و لشکر ۸ نجف اشرف که در هر کجا وارد میشدند بدون استثنا با موفقیت همراه بودند. ۲ نفر از فرماندهان عراقی که اسیر شده بودند میگفتند وقتی اسم احمد کاظمی، حسین خرازی و مهدی باکری میآمد ما بر انداممان لرزه میافتاد و دعا میکردیم ما روبهروی این لشکرها نباشیم چون مطمئن بودیم اینها میآمدند و میزدند و هیچکس جلودارشان نبود.
پس از دفاع مقدسپس از جنگ، موفق به ادامه تحصیل و گذراندن دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۷۹ با حکم فرمانده کل قوا به مدت ۵ سال به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه منصوب شد. در این مقطع برای نخستین بار نیروی هوایی سپاه را مجهز به هواپیمای جنگنده سوخ و۲۴ کرد و سازمان هلیکوپتری را با خرید هلیکوپترهای ام. آی ۱۷ سازماندهی کرد و حتی موفق به ساخت هلیکوپتری شد که امروز در سطح ملی مورد توجه واقع شده است.
پیشرفت در سیستم موشکی سپاهنقش قابل توجه او در پیشرفت سیستم موشکی سپاه بود. برای موشک شهاب ۳ با بردهای گوناگون شبانه روز وقت گذاشت تا به ثمر رسید. مدت ماموریت احمد در نیروی هوایی به شش سال و نیم رسید. احمد کاظمی به علت جراحتهای زیاد در طول دوران دفاع مقدس به ۵۵ درصد جانبازی نایل شد و به جهت رشادتها و توانمندیها خود از دست مقام معظم رهبری ۳ مدال فتح و شجاعت را به افتخارات خود افزود. سال ۱۳۸۴ حاج احمد با حکم مقام معظم رهبری فرمانده نیروی زمینی سپاه شد.
فرماندهی نیروی زمینیدر مراسم تودیعش در نیروی هوایی گفت: «واقعاً نمیدونم که چرا از جنگ تا اینجا رسیدم. ولی خدا را شاهد میگیرم که هیچ روزی نیست که از واماندگی از این کاروان غبطه و حسرت نخورم و قطعاً گیر در خودمه، ازخدا میخوام به حق حضرت فاطمه (س) من دوست داشتم در نیروی هوایی شهید بشم ولی در نیروی زمینی دوران شهادت ما فرا برسد و از خدا فقط همین رو میخوام، اگه که کاری کردم، رزمندهای بودم، اگرم گناهکار هستم به خاطر دوستان شهیدم خدا ما رو ببخشه و ما شرمنده نشیم و سرافکنده نباشیم، نمیخوام غیر از شهادت به اون دنیا وارد بشم».
وی طی ۳ ماه فعالیت در نیروی زمینی خدمات بیشائبهای عرضه داشت. احمد کاظمی در آخرین روزهای دنیاییاش دیگر تاب و توان نداشت، قلب او آینهای شفاف از گذشته شده بود. هر لحظه انتظار میکشید و از دوستان میخواست برای رفتنش دعا کنند.
احمد کاظمی یکی از نامآورترین سرداران فداکار اسلام در عصر انقلاب اسلامی و در عین حال برای بسیاری از مردم ایران گمنامترین فرماندهان دوران دفاع مقدس و پس از آن بود.صبح نوزدهم دی ماه سال ۱۳۸۴ احمد برای همیشه از خانواده و بچهها خداحافظی کرد. به هنگام سوارشدن بر هواپیما، مهدی باکری را در افق ابرهای آبی میدید. او رفت تا برای همیشه از تمام خستگیها و ناملایمتهای دنیا خداحافظی کند.
۱۱ ستاره فروزان انقلاب در یک پرواز به سوی ارومیه در سرزمین خاطرههایشان برای همیشه ماندگار و ثابت قدم در پیشگاه حضرت دوست شدند. او در کنار دوستان شهیدش حسین خرازی و مصطفی ردانیپور در گلزار شهدای اصفهان جای گرفت. سردار سرلشکر پاسدار کاظمی به همراه یارانش رفت و آنانی که با عشق به آنها زندگی میکردند در فراقشان چشم انتظار ماندند. روحشان شاد و یادشان سبز.
کد خبر 547786منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهید حاج احمد کاظمی دفاع مقدس هفته دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس شهدای هشت سال دفاع مقدس شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق احمد کاظمی نیروی هوایی نیروی زمینی مهدی باکری حسین خرازی دی ماه سال حاج احمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۹۰۵۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید شیرودی خلبان تیزپرواز آسمان ایران
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مازندران، ۸ اردیبهشت سالگرد شهادت شهید علی اکبر شیرودی خلبان تیزپرواز آسمان ایران است.
خلبان شهید شیرودی از خلبانان شهید هوانیروز ارتش بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ارتش به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداخت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در راه مبارزه با شرارتهای ضدانقلاب و جداییطلبان در کردستان نقش مهمی را ایفا کرد تا جایی که او را «ستاره کردستان» لقب نهادند.
خلبان شهید «علیاکبر قربان شیرودی» ۲۵ دی سال ۱۳۳۴ در روستای «بالا شیرود» از توابع شهرستان «تنکابن» متولد شد. وی سال ۱۳۵۱ به استخدام ارتش در آمد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رسانده و سپس دوره خلبانی بالگرد جنگنده بل «ای اچ -۱ موسوم به کبرا» را در پادگان اصفهان گذراند.
«علیاکبر قربان شیرودی» در راستای مبارزات انقلابی خود، یکبار تصمیم گرفت تا با بالگرد خود به یک عنصر پهلوی زده و او را از میان بردارد. وی همچنین ضمن شرکت در راهپیماییها علیه رژیم پهلوی، به دستور حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، از پادگان خارج شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید شیرودی در پاوه نقش تعیینکنندهای در راه مبارزه با ضدانقلاب و بازپسگیری این شهر ایفا کرد و در جریان یکی از مأموریتهای محوله در منطقه غرب، وقتی از طرف «بنیصدر» به وی ابلاغ شد تا نسبت به تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه در پاوه اقدام کند، از فرمان او تمرد کرد.
شهید «علیاکبر قربان شیرودی» در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز عملکرد بهموقع و تأثیرگذاری در برابر تجاوزگریهای ارتش بعث عراق داشت و با انجام پروازی بینهایت حساس و خطرناک، پیشاپیش سایر بالگردها به قلب دشمن میزد. وی همچنین توانست رکورد یکی از بالاترین پروازهای جنگ با بالگرد کبرا را در دنیا به نام خود ثبت کند.
این خلبان شجاع هوانیروز ارتش، سرانجام هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۰ وقتی برای بازپسگیری ارتفاعات «بازیدراز» به سوی «سرپلذهاب» حرکت میکرد، از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
دوران کودکی و تحصیل
علیاکبر قربان شیرودی در کنار تحصیل به کشاورزی میپرداخت تا اینکه پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل عازم تهران شد.
شیرودی سال ۱۳۵۱ و پس از ۲ سال تحصیل در تهران، به استخدام ارتش در آمد. او برای ادامه کار در ارتش، پرواز و خلبانی را انتخاب کرد؛ بنابراین دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رسانده و سپس دوره خلبانی بالگرد جنگنده بل «ای اچ -۱ موسوم به کبرا» را در پادگان اصفهان گذرانده و با درجه ستوانیاری فارغالتحصیل شد. وی پس از سه سال خدمت در ارتش، به کرمانشاه رفت و در آنجا با خلبان شهید «احمد کشوری» آشنا شد.
فعالیتهای انقلابی
«علیاکبر قربان شیرودی» در راستای مبارزات انقلابی خود، در مانوری که یکی از اعضای طاغوت در آن شرکت داشت، تصمیم گرفت تا با بالگرد خود به جایگاه زده و آن عنصر پهلوی را از میان بردارد؛ امّا به دلایلی موفق به انجام این کار نشد.
«علیاکبر قربان شیرودی» پس از شروع نهضت انقلاب اسلامی بهرهبری امام خمینی (ره)، به صفوف راهپیماییکنندگان پیوست و به دستور حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، از پادگان خارج شد.
ستاره کردستان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع غائله ضدانقلاب در کردستان، «علیاکبر قربان شیرودی» داوطلب اعزام به آن مناطق شد و در ۲۴ سالگی بهعنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد. شیرودی در جنگ پاوه نیز نقش تعیینکنندهای در بازپسگیری این شهر ایفا کرد و اقدامات و فعالیتهای او در غرب کشور، در کنار دیگر همرزمانش از جمله شهید «کشوری» و شهید «سهیلیان»، باعث شد که شهید «ولیالله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، او را «ستاره غرب کشور» بنامد.
شهید «فلاحی» درباره شهید «شیرودی» گفته است: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
در جریان یکی از مأموریتهای محوله در منطقه غرب، از طرف «بنیصدر» به وی ابلاغ شد تا نسبت به تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه در پاوه اقدام کند؛ اما وی در مقابل این دستور، با قاطعیت گفت: «ما میمانیم و با همین ۲ هلیکوپتری که در اختیار داریم، مهمات دشمن را میکوبیم و مسئولیت تمرد را میپذیریم».
شهید «مصطفی چمران» نیز ضمن نامیدن شهید «شیرودی» بهعنوان «ستاره درخشان جنگ کردستان»، در باره او گفته است: «من خاطرات بسیاری با شهید شیرودی دارم و از روزهای اولی که در کردستان شروع به نبرد کردیم، وی از طرف هوانیروز با ما همکاری میکرد. او یکی از خلبانانی بود که واقعا از ستارههای درخشان مبارزات کردستان بود. بهخاطر دارم که با هلیکوپتر خود مثل یک جت عمل میکرد. هنگام هجوم به دشمن، بدنه هلیکوپتر را کج میکرد و بهصورت مایل، شیرجه میرفت. دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و با آن وحشتی که در درون دشمن ایجاد میکرد، بزرگترین ضربات را به آنان میزد. زمانیکه نیروهای ارتش در نزدیکی شهر «سقز» در محاصره و کمین دشمن قرار گرفته بودند، وی با تاکتیکهای شجاعانه توانست آنان را از کمین دشمن نجات دهد».
فعالیتها در دوران دفاع مقدس
شهید «علیاکبر قربان شیرودی» پس از آغاز جنگ تحمیلی، رهسپار کرمانشاه شد و بههمراه ۲ خلبان دیگر از جمله شهید «حمیدرضا سهلیان» با استفاده از ۲ بالگردی که در اختیار داشتند، در طول تمامی ۱۲ ساعت روشنائی روزانه، مستمراً اقدام به سوختگیری و اخذ مهمات اقدام نموده و در ادامه با انجام پروازی بینهایت حساس و خطرناک که وی بهعنوان تنها موشکانداز این گروه پروازی بود، پیشاپیش سایر بالگردها به قلب دشمن زد و توانست ادوات زرهی و مهمات دشمن را درهم کوبیده و خسارات سنگینی بر آنها وارد کند.
عملکرد بهموقع و تأثیرگذاری «علیاکبر قربان شیرودی» باعث شد که در ۸ مهر سال ۱۳۵۹ وی از درجه ستوانیار سوم خلبان به درجه ستوان سوم خلبان ارتقا یابد؛ اما برخلاف انتظار، وی با ارسال نامهای به فرمانده پایگاه هوانیروز کرمانشاه درخواست کرد که درجه تشویقی به وی اعطا نشود.
«علیاکبر قربان شیرودی» در بخشی از این نامه که در ۹ مهر سال ۱۳۵۹ نوشته، آورده است: «تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقیای که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید».
علاوه بر این، وی در مدت خدمت خود بارها مورد تشویق و ارشدیت درجه قرار گرفت؛ اما با این استدلال که برای کمک به اسلام و قرآن میجنگد، هیچ کدام از آنها را قبول نکرد. آنچنان که در وصیتنامه خود گفته است: «در هنگام رفتن به مأموریت حالت یک عاشق را دارم که بهطرف معشوق میرود و در هنگام بازگشت، با وجود موفقیت غمگینم؛ چون احساس میکنم هنوز آنطور که باید، خالص نشدهام تا مورد قبول دعوت خدا قرار گیرم».
«علیاکبر قربان شیرودی» ۲ هفته قبل از شهادتش، بهترین خاطره خود را چنین تعریف کرده است: «اوایل جنگ بود، عراق در یکی از جبههها با سه لشکر کامل حمله کرد. ما با کمترین وسایل و نفرات، این سه لشکر را همراه با ۸۰ درصد وسایلشان از بین بردیم تا آنجا که باقیمانده اندک نفراتشان نیز مجبور به فرار شدند و این بهترین خاطره من است که در ۲۴ ساعت مقاومت مردانه، عراق را از آن فکری که سه روزه میخواست به تهران برسد، آنچنان پشیمان کردیم که دیگر راهی برایش باقی نمانده بود».
«علیاکبر قربان شیرودی» در چند عملیات پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط راهبردی غرب کشور وارد کرد. وی در ۱۳ دی سال ۱۳۵۹ و در پی خیانتهای آشکار بنیصدر، به افشاگری علیه وی پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست تا با ایمان، اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام او را به بهانه بازپسگیری ارتفاعات «بازیدراز» بازداشت تنبیهی کردند که در نتیجه واکنش انقلابیون و اعضای سپاه کرمانشاه، حکم بازداشت وی منتفی شد.
«علیاکبر قربان شیرودی» در همان مدت کوتاه نقشآفرینی خود در دفاع مقدس، توانست رکورد یکی از بالاترین پروازهای جنگ با بالگرد کبرا را در دنیا به نام خود ثبت کند. شیرودی بارها از خطر گلولههای دشمن جان سالم به در برد، در حدی که بالگردهای وی بیش از ۴۰ بار سانحه داده و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به بالگردش نیز ثبت شده است.
شهادت
۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۰، وقتی ارتش بعث عراق لشکری زرهی را با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپسگیری ارتفاعات «بازیدراز» به سوی «سرپلذهاب» حرکت داد شیرودی نسبت به انهدام چندین تانک از نیروهای دشمن اقدام کرد که از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
خلبانیار «احمد آرش» که بههمراه شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، در مورد چگونگی شهادت وی گفته است: «در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به بالگرد ما اصابت کرد. زمین و آسمان دور سر ما چرخیدند. در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به تانکی که شلیک کرده بود، نشانه رفت و آن را منهدم کرد. من بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، دیدم از بالگرد بیرون افتاده و بین تانکهای خودی و دشمن سقوط کرده بودیم. او را صدا زدم اکبر اکبر! اما جوابی نداد. در همان لحظه اول شهید شده بود. گلوله از پشت کتف اصابت کرده و از جلوی سینهاش خارج شده بود».
سرلشکر شهید فلاحی رئیس سابق ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز گفته است: «وقتی خبر شهادت شهید شیرودی را به حضرت امام خمینی رساندم، یک ربع به فکر فرو رفتند. حضرت امام در مورد همه شهدا میگفت خدا آنها را بیامرزد؛ ولی در مورد شیرودی گفت که او آمرزیده است».
همچنین پس از شهادت «علیاکبر قربان شیرودی»، شخصیتهای دیگری نیز نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی کردهاند؛ از جمله حضرت امام خامنهای او را «مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا» توصیف کرده و مرحوم حجتالاسلام والمسلمین «هاشمی رفسنجانی» نیز در مورد وی گفته است: «من در قیافه شیرودی مالکاشتر را دیدم».
خصوصیات اخلاقی
از سجایای شهید «علیاکبر قربان شیرودی» میتوان به تقید وی در نماز اوّل وقت اشاره کرد. بهعنوان نمونه وی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، وقتی صدای اللهاکبر را شنید، مصاحبه را نیمهتمام گذاشت و به طرف مسجد رفت. خبرنگاران به زبان انگلیسی و آلمانی میپرسیدند که چه اتّفاقی افتاده و با دوربین و سایر وسایل به دنبالش رفتند. او لحظهای سرش را برگرداند و گفت: «اللّه، مسجد» و به سرعت از آنجا خارج شد و در مسجد وضو گرفت و مانند همیشه با رزمندگان به نماز ایستاد.
ولایتمداری
ولایتپذیری از دیگر ویژگیهای اخلاقی شهید «علیاکبر قربان شیرودی» است؛ بهعنوان نمونه وقتی مصاحبهکنندگان از وی تقاضا کردند که محدوده جغرافیایی پروازهای آیندهاش را ترسیم کند، به آنها گفت: «بهتر است نقشههای دنیا را نگاه کنند؛ زیرا اگر امام خمینی فرمان دهد، در هر نقطه جهان که مرکز کفر است، میجنگم».
عدالتخواهی
عدالتخواهی از دیگر ویژگیهای اخلاقی شهید «علیاکبر قربان شیرودی» است. دختر وی از ویژگیهای خاص پدرش چنین گفته است: «ویژگی خاصی که پدرم داشت و همیشه در ذهن من ملکه شده، سه خصلت یعنی حرف حق زدن، عدالت و رکگویی است که همه از آن یاد میکنند. شهید شیرودی برایش مهم نبود که چه شخصی مقابلش ایستاده است، چیزی که برایش مهم بود، عدالت، مردم، مقابله با ظلم و ستم و مقابله با بیعدالتی بود».
وصیتنامه
خلبان شهید علیاکبر قربان شیرودی در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است:
«هنگامی که پرواز میکنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک میشوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیتآمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم؛ چون احساس میکنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمیگرفتم و به جبهه نمیرفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزبها و گروهها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم».
مجموعه تلویزیونی «سیمرغ»
مجموعه تلویزیونی سیمرغ سال ۱۳۷۱ تولید و برای اولینبار از شبکه یک سیما پخش شد. این مجموعه تلویزیونی زندگی و حماسههای شهیدان «احمد کشوری» و «علیاکبر شیرودی» از خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران را روایت میکند.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو